Search This Blog

Saturday, December 5, 2015

سگ های مزرعه



امروز چه خبر بدی بهم دادند چقدر از ناراحتی بغز گلومو داشت منفجر می کرد
امروز لیسی از میون ما رفت سگ جرمنی سالیان سال در مزرعه ای در دهکته ای کوچکی اطراف شهر ریجاینا استان ساساچوان زندگی می کرد . . . .
برای اولین بار که به ساسکاچوان سفرکردم صحنه های زیبای رو مشاهده کردم از خانواده های کانادایی که هرکدام در مزرعه سگی داشتند . . . .
چقدر خوشحال بودم اسم تک تک سگ هارو داشتم یاد می گرفتم اسم یکیشون مکس بود سگی که سالیان سال در یک خانواده زندگی می کرد از پسر بزرگ خانواده در باره سگشون پرسیدم بهم می گفت همیشه تا جای که یادش بوده این سگرو داشتند. . . .
برای مهمانی به مزرعه ای بزرگی رفتیم در اونجا روی شمینه خانه عکس سگی رو دیدم که بالای اون عکس نوشته بود لیسی که نام سگ اون مزرعه بود با اون سگ اشنا شدم چقدر تو مزرعه تو گندم زار دنبال هم دویدیم یادش بخیر . . .
 امروز همخونه ای کانادایم خیلی ناراحت بود داشت گریه می کرد ازش پرسیدم چی شده بهم گفت سگ برادرم لیسی مرده :- (
سگ های که میون خانواده های کانادایی زندگی می کنند اکثر همیشه هستند و خریدو فروش نمیشن و فقط بر اثر پیری و مرگ طبیعی میرین و سالیان سال در یک خانه و مزرعه زندگی می کند ، بعداز مرگشون اونو در همون مزرعه به خاک میسپارن و هیچ وقت فراموش نمیشن . . . .

1 comment:

Ebi fisher

Ebi fisher Eleven years ago, I left my homeland, Iran, and embarked on a life-changing journey to Canada as a refugee. Back in Iran, I alway...