ماهی 5 سانتی بود ولی به
اندازه یه ماهی 5 متری حال کردم
قسمت دوم سفرنامه
ماهیگیری
دوستانم بهم گفتند ابی
تفریح فقط ماهیگیری نیست بیا بریم جاهای دیگه هم بگردیم همش ماهیگیری ماهیگیری
ماهینگیری
خوب راست می گفتند بیخیال
ماهیگیری شدم و با قایق تفریحی یه تور دریایی رفتیم همین جوری تو قایق دراز کشیده
بودم مثلا حمام آفتاب می گرفتم ولی تمام نگاهم به مردی بود که داشت ماهیگیری می
کرد ، دو سه ساعت داشت ماهیگیری می کرد ولی زیاد موفق نبود ، ناخوداگاه به سمتش
کشیده شدم یه مرد مو جوگندمی سرخ سفید رنگ با چهره کاملا آروم و مهربان ، با هاش
مشغول صحبت کردن شدم متوجه شدم مال انگلیسه و به هرحال چون هردومون ماهیگیر بودیم
زبون هم دیگه رو می فهمیدیم ، از صحبتام و رفتارم فهمید که به ماهیگیری زیاد علاقه
دارم و چوب ماهیگیریشو داد به من و رفت حموم آفتاب بگیره یه جورای می گفت که تو
ماهیگیری زیاد موفق نبوده حالا تو چوب ماهیگیری رو بگیر به بینم چیکاره ای . . .
رو عرشه کشتی پر از زن و
مرد های بودند که دراز کشیده بودند و هر که داشت برای خودش حال می کرد و فقط من
بودم که ماهیگیری میکردی آقا زدو یه ماهی گرفتیم با هیجان ماهی رو تو قایق جمع
کردم همه نگاها به سمت من بر گشت و همه برام دست زدند و عکس و فیلم گرفتند واقعا
خیلی باحال بود مثل ورزشگاه شده بود همه بلند شدند و برای فردی که گل زده بود دست
می زدند . . . .
یه بار دیگه پیش خارجی ها
سربلند شدیم اونم پیش ماهیگیرای انگلیسی درسته ماهی 5 سانت بیشتر نبود ولی به
اندازه یه ماهی 5 متری حال کردم
No comments:
Post a Comment