یاد اون روز افتادم :
یاد اون روزا افتادم که تازه ترکیه اومده بودم نمی دونستم
کجام ، همه جا برام غریب و نا آشنا بود ، از درد ماهیگیری نرفتن به خودم می پیچیدم
آخه دوماه بود که ماهیگیری نرفته بودم اصلا طبیعتی به چشم ندیده بودم واقعا روز
های سختی بود . . . .
من آدمی نبودم که بتونم این شرایط رو تحمل کنم و دلو زدم به
دریا و یه دریاچه پیدا کردم اول حتی نمی دونستم پلیس به من اجازه می ده من تو این
دریاچه ماهیگیری کنم یا نه . . .
ولی الام یک سال از اون روزا می گزره ومن نصف ترکیه رو زیره
پا گذاشتم و تو اکثر دریاچه ها و رودخونه ها و دریاهاش ماهیگیری کردم یاد اون روزی
افتادم که استرس این رو داشتم که آیا پلیس مجوز خروج ازشهر رو بهم میده یا نه ولی
همین یک ماه پیش بدون مجوز تو آب های آزاد یونان داشتم ماهیگیری می کردم .
No comments:
Post a Comment