اولین سفرنامه ماهیگیری خاج از ایران

اولین سفرنامه ماهیگیری خاج از ایران

داستان از آنجای شروع شد که تو فروشگاه به ماهی فروشی بر خوردم که هم ماهی قزل آلا داشت هم لوازم ماهیگیری ، با هر زبونی که شده بود به فروشنده گفتم این ماهی های قزل آلا مال کجاست ، ایشانم هم در جواب دریاچه ای رو به من معرفی کرد که در 14 کیلومتری محل زندگی من قرار داشت ،این تازه اول گرفتاری های من بود برای خارج شدن از شهر باید مجوز پلیس را به همراه داشته باشم برای همین قراره چند روز دیگه برای کسب مجوز به اداه پلیس بروم حتی مجبورم برای گرفتن مجوز ماهیگیری به اداره محیط زیست برم .

مکان ماهیگیری دریاچه هست که به اون رودخانه متصله و یه جورای مثل صد می مونه و ساخت دست انسانه و سیستم ماهیگیری من فلای فیشینگه برای همین نیاز به پرتاب های بلند برای صید ماهی قزل آلا دارم.

هیجان در وجود من شکل گرفته چون قراره با دوچرخه به ماهیگیری برم و اصلا ماهی برام مهم نیست و دنبال طبیعت و ماهیگیری هستم ، یاد عمو  جاش افتادم ماهیگیر استوره ای که همیشه با دوچرخه به ماهیگیری میره و یاد و خاطره اون در ذهن من همیشه زنده هست ، این روز های دور از ماهیگیری رو بیشتر با طبیعت سپری می کنم و کارم شده غذا دادن به  کبوتر ها و گنجیشک ها و سگ های خیابانی تحت مراقبت ، واقعا لذت بخشه تو شهری زندگی کردن که حیواناتم برای خود حقوحقوقی دارن همه سگ ها آزادانه زندگی می کنند و هیچ لوله تفنگی به سمت آنها نشانه نرفته ، آزادی اینجا موج می زند هیچ سگو گربه ای با هم دشمن نیستند و پرنده ها با خزنده ها و درنده ها با هم زندگی می کنند و مشاهد این همزیستی موجودات و انسان ها در یک جامع کوچک برای من بسیار جالب و لذت بخش هست شاید فکر کنید آزادی شیشه مشروب یا حجاب آزاد باشد ولی اصلا این چیز ها بی معنی می باشد آزادی یعنی اعتماد مجودات به انسان ، این تعبیر آزادی من هست که به آن رسیدم. . .

ای کاش این سه شنبه فرا برسه و بتونم مجوز خروج از شهر رو بگیرم تا بتونم اولین ماهیگیری بین المللی خودمو تجربه کنم اوئم خارج از وطنم ایران سرزمین چهار فصلی که هیچ وقت فراموشش نخواهم کرد هر جای دنیا باشم باز یه ایرانیم که تو وطنم زاده شدم . . . .

دوست ندارم دست به طعمه زبیعی بشم تا بتونم راحت ماهیگیری کنم می خوام قدرت فلای رو تو خارج از ایران رو هم تحربه و تجربیات اونو به سراسر دنیا انعکاس بدم . . .

با سایت در ارتباط باشید و من هم مثل گذشته در خدت دوستان هستم

ارادتمند شما ابی فیشر