یک برگ از دفترچه خاطرات ماهیگیریم
هروقت که از کنار اون مغازه ماهیگیری که تجهیزات دریای داشت رد می شدم محال بود که نظرم به اون چوب دوتیکه دریایی جلب نشه شاید تو اون زمان با اوضاع بیکاری که داشتم خرید اون چوب برام خیلی سخت بود . . .
هر وقت که به فکر خرید اون چوب می افتادم خیلی ناراحت می شدم که چرا من نمی تونم یه چوب ایده آل برای ماهیگیرم داشه باشم . . ...
ماها گذشت و من اون چوب دوتیکه دریای سبز رنگو خریدیم و رویاهای که داشتم به حقیقت پیوست و ما با اون چوب تو خلیج فارس به ماهیگیری مشغول شدیم.
با ماهیگیری محلی آشنا شدم که با هم ، هم اسم بودیم اونو ابی ماهیگیر صدا می زند چه ماهیگیر با اخلاقی بود از چهره اون می تونستم اینو به فهمم که تمام سعی و تلاشش اینکه ما ماهیگیری خوبی تو دریا با اون داشته باشیم و می خواست هرچیزی که بلد بود رو به من آمورش بده و واقعا اموزش های ماهیگیری که به من می داد با انگیزه بود و لذت می بردم از یاد گیری مطالب ایشان . . .
واقعا احساس می کردم با ماهیگیری آشناشدم که از جنس خودمه ولی با تجهیزاتی ماهیگیری می کرد که متشکل از یه نخ و قلاب های شبیه پشه های بافته توسط خودش و چنتا سرب بود و اقعا تخصص خواصی تو صید ماهی بارا کودا از ساحل و در عمق داشت با اون تجهیزات ساده . . . .
من اون چوب دوتیکه سبزی که خریده بودمو با یه موتور سورف کستینگی که تو مسابقات استانی با اون ماهی گرفته بودمو به ابی ماهیگیر دوست عزیز دادم تا اونم مثل من بتونه تجربه ماهیگیری با تجهیزات حرفه ای رو داشته باشه . . . . .
هیچ وقت از این کارم پشیمون نشدم
تنها ماهی که موفق شدم با اون چوب سبز رنگ بگیرم
No comments:
Post a Comment